ناگفته های گفتنی

ناگفته های گفتنی

درددل.گلایه.مشکلات.دین.خانواده.بیماریها.محدودیتها.باورها.خواسته ها .انتظارات.عشق.قوانین

 

 

میانه های کانالم



باران رفت
سبزی دشت دیدارمان رفت
عطر اقاقی خاطره شد
و تو
مسافر نشدی ....

باید منتظر بهار دیگری باشم ؟؟؟؟؟؟

#رهگذر

 

 


چشم باورم پر اشک
سر حادثه خونین
میان عطش باغ و شتاب باران،
تو سترون ترین درخت عشقی .....
و
میانه من با درختان سترون همان رابطه میان تبر و دسته است
گریه هایم را یکی باید شانه باشد
و
نیست .......

#رهگذر

 

 

 

 


خانه ام خالی
گلدانهای دلم پژمرده اما
روی اجاق بودنت ، هیچ

نه می جوشد آبی
نه  ته میگیرد ناهار فردا
کنار در ،
یک کیف
یک چمدان
مسافری آیا ، آمده از راه
یا که میرود برای همیشه عشق
شاید این دیدار آخر است امشب
که می کشاند وسوسه اش دل بیقرارم را
و
پایان همان نقطه ای معروف
بی تو این یکی
بد ترین تجربه ام شد
کاش اهل ادبیات نبودم ....

#رهگذر

 

 

 




با آمدنت امشب تاریخی شد

شاید امشب را در تاریخ بنویسند
مورخ ها
یا
عاشق ها
یا
بیکارها
مهم نیست کی مینویسد
مهم اینه
که نوشته شود ...

*بودنت بودن ماست ...*

#رهگذر

 

 

 




برای داشتن تو باید خودم را قرض کنم
شعرهایم به سقف دهانم می چسپند
مانند فردی شده ام که دندان عاریتی دارم....

#رهگذر

 

 

 



 

 


رها شده ام در رویاهایم
و رویاها مرا به دام انداخته اند
روزی من نیز بالهایم را می گشایم
و دوباره رها میشوم
این بار در هوای تو .....
رویایی که به حقیقت نزدیک است ....

#رهگذر


دستان تو پرگل
گل نشان از عطر خاطرت هست اگر
سبد سبد که ببخشی
گل میشود پژمرده
اما
خاطر تو که خود بهتر ازگلی همیشه  بر دیوار اتاق

#رهگذر


پشت نقاب نگاهت مرا قاپ کن
من به دزدکی دوست داشتن عادت دارم .....

#رهگذر

 

لینک کانال

 

 https://t.me/BaYeRahgozar

 

 آی دی تلگرام

https://t.me/A_Rahgozar


سه شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, |
 

عطش

 

من غروب را وجب به وجب تفسیر کرده ام ......

ضمیر اقرار و انکارش یکی بیشتر نیس....

تو در اندیشه اش خشکیده ای ....

مثل کویر بعد ار یک باران مثل شب بعد از طلوع خورشید....
ترانه هایش بوی غربت میدهد بهانه هایش هم ....


ساکن عطش بودن و اهل کویر بودن دو حس نامتقارنند اگرچه اندیشه را به هم گره میزنند ......

لباس آفتاب برای مهتاب خیلی گشاد است باید از مهربانی تو جثه اشتیاق و وصال را قرض بگیرد تا یکی بگوید: 

                                                                                                            آن تن پوش به تن آن مترسک خوب می آید ......

                                تورا خوب لمس کرده ام .... تو در حال ظهور هستی !


جمعه 22 اسفند 1393برچسب:مطلب عشقولانه, متن عاشقانه, , |
 

عاشقانه ای نو

در پناه یک پگاه نازک برای انحصار یک قصه لخت و بخاطر التهاب یک بستنی  من هر شب به دار احساسم آوبخته میشوم هنوز صندلی غربتم لگد نخورده که حکم عفو اعتبارم مستند میشود ....و من برای فردایی دگر و طنابی دگر دانه های تسبیح تنهایی را میشمارم.......

شقایقی نگران بهار التیام را زمزمه میکرد و شباویزی عاشق هوهوی خود را برای اجرای بعدی مشق میکرد ....

باد آسمان را جارو کرد حتی ذره ای ابر نبود که من تن داغ دیده ام را به پناهش برسانم 

هوا شلاق سرد نفس را بر پرده سماق گوش عصیان می کوبید 

قندیلهای ناسزا و سزا کوتاه و بلند شب شیشه ای برف را میسرودند

و تن بلورین تو زیر مهتاب انکار و اقرار باغ را ندا زد 

شب به پایانش نزدیک شد

گلو در فغان بغض و دیده در کوره آب .....

شاعری مطرب آواز غروب را نت به نت هجا به هجا به نظم درآورد 

ساحل، طوفان یغما زدگان را داد میزد 

و نسیم ویرانی این رویا را برای باد مژدگانی آورد ... و در آخر من با همه این التهاب هنوز تفهیم اتهام نشده ام!


پنج شنبه 27 آذر 1393برچسب:عاشقانه ,مطلب عاشقانه ,مطلب عشقولانه, |
 

برای تو

کنایه یا استعاره .... هیچ فرقی ندارد ....

تو که نباشی دنبال قافیه هم نبستم .....

شعری که بوی عطر تو ندارد شعری که صدای نفس تو در آن نگنجد ... شعری که حرن گرمای تن تو را فریاد نکشد

 

 

.......... شعر مرده و بی رمق من است ...


دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, |
 

مرا پیدا کن

مرا پیدا کن .... گم شده ام میان وهم و هم همه 

میان تکرار و تکرر 

میان انکار و اصرار

میان شک و یقین

میان تو و خودم .....

پیدایم کن تا دور نشده ام 

زورق احساسم را موجهایی این سو و آن سو میبرند 

طوفان که بیاید نه زورق میماند و نه من ....

و تو که همچنان پیدا و پنهان بودنت را خودت هم نمی فهمی....

دستت را نمی توانی دراز کنی طناب که داری ....

فرق میان  تو و من در همین لحظه و غفلتی است که ممکنست بکنی !  


یک شنبه 15 دی 1392برچسب:مطلب عاشقانه,متن عشقولانه,متن ادبی,, |
 

پیامهای عاشقانه

 

 

 

هرکی دلتنگشم ، هرکی غمگینشم ، هر کی اسیرشم ،.................... حق داره منو یاد نکنه !

 

 


 

برای آسمان قلبم خورشید نگاهت کافیست .

ابرها زود گذرند باران هدیه تحمل دوری تو و گرما ارمغان دیدارت است .

 


 

تو بر دل من نقش بسته ای .............. بیستون را هم با سنگ نوشته اش همه میشناسند.

 


 

خیلی دوری ولی همین نزدیکی حست میکنم ..... میان گرمی قلبم ...!

 


 

"حرفهای" ساده دلم را هم که پیشت میگویم" وزن" میگیرند....... چقدر حضورت برایم "سنگین" است !

 


 

دلم دو بال دارد .......

یکی نگرانی....

یکی اشتیاق ....

میبینی دوتاش سمت تو میرن .

 


 

تو "همراهم " باش .....

مطمئنم که:

هم "راه" پیدا میشه 

هم  "همراه".......

 

 


 

 

تو از دیار عشقی من از کوچه دیدار

تو از شهر جوانی من از چشمه انکار

تو پر از عطر یاسی نشکفته ولی خوشبو

بیا برای من باش پر از بودن و تکرار

 

 

 


 

 

سیب سرخی بود به مشتم  چه خوشبو و خوش عطر بود....!

مادرم گفت بخورش پسرم ممکنه خراب بشه .....!

 

 


 

 

برای باریدن باران از ابرهای احساسم ، نه رعدو برق میخواه و نه باد ....

کمی  بی مهری اگر بکنی کافیست تا آنقدر ببارند تا سیلاب روان شود .

 

 


 

 

دیشب به یه پسته خندان لب دادم .....

اون  ولی به من  هم  لب داد و هم تموم وجودش !

 

 

 


 

 

دلم را دارو و دوا دادی، آفرین ای گل 

برایم نسخه ای از خدا دادی ،آفرین ای گل 

نمیدانی چه کیفی میکند بیمار وقت شفا

تو هم درد، هم شفا دادی، آفرین ای گل 

 

 

 


 

 

ما به هم محتاجیم ....

پدرم برای پدر بودن و پدری کردن و مادرم برای مادر موندن و مادری کردن 

بعضی ها هم نقش های متفاوتی دارن مثل اشک که هم برای  غصه هامونه  و هم برای شادیهامون!

 

 

 


 

 

بی کسی و تنهایی همیشه هست !

یکی تو دلش بی کسه !

یکی بخاطر بودن کسی بی کسه  و یکی هم بخاطر نبودن کسی !

کسی هم هست  که همه وجودش بی کسیه !

 

 

 


 

 

درد دارد ....................

اینکه کسی را در میان قلبت داشته باشی ..........

ولی نتونی در میان  بازوانت بگیریش !

 

 

 


 

 

در سایه سار نگاهت "مهربانی " آخرین غنچه ای بود که شکفت ......

لیاقت میخواهد بی خورشید هم اهل شکفتن باشید!

 

 

 


 

 

اشکهایم را نخ میکنم ......

میخواهم گردن بلورینت این گردن بند جدید را هم تجربه کند .

 

 


 

 

به بازار بی مهری چه فرقی دارد اگر نقره یا طلا باشی !

چه فردای غریبی پیش رو داری اگر به دردی مبتلا باشی !

 

 

 


 

 

برای خریدن یه چیز کافیست اون لحظه دوسش داشته باشی 

ولی برای نگهداری از اون چیز باید همیشه دوسش داشته باشی !

 


 

 


 

اس ام اس های متفرقه

خواستم حرکت کنم دیدم دستامو گرفته اند ...

 

سرمو بلند کردم ......

تو رو دیدم ...

آخه تو برای کمکم آمده بودی نه برای کتکم .....

 


 

همه یار میگیرن که بازی شون رو ببرن...

تو هم مگه یار نبودی پس چرا من باختم ؟

 



 

گفت ......... گفتم .........

 

 


 

 

 

 

 

به من گفت :

 

 

 

غصه ات باشم یا قصه ات ؟

 

گفتم غصه ها زود گذرند قصه ها ماندنی ...

 

قصه ام باش تا برایم بمانی ....

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

به من می گفت : گل منی .....

 

راست می گفت ... به اندازه عمر گلی به من عادت کرده بود.....

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

گفت من مادرت هستم  که  بهشت در دستان من بود....

 

گفتم پس چرا الان زیر پای توست ؟

 

گفت آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم ....

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

گفتم: باید" مال" من باشی ....

 

گفت: "بی سند" یا "با سند" ؟

 

گفتم : "سند" لازم ندارد دلت که با من باشد همه جوره "مال" منی ...

 

 

 

 

 


 

 

 

گفت: چرا بهم خیانت کردی؟

 

سرمو انداختم پایین .....

 

ادامه داد..خب بگو چرا؟

 

مگه من همش با تو نبودم فقط این دوست پسر جدیدم کمی گیر میداد نشد بپیچونمش!

 

 

 


 

 

 

 

 

گفت: پشیمانم !

 

گفتم:چرا؟

 

گفت: به خاطر خوبی هایی که در حقت نکردم !

 

گفتم :منم پشیمانم ولی بخاط خوبی هایی که در حقت کردم ....!

 

 

 


 

 

 

 

 


 

متن کارت عروسی

*************************

 تیرگی ها را پس زدیم

ناملایمات را بجان خریدیم

بی مهری ها را تحمل کردیم

حالا مثل،دو کبوتر عاشق به هم رسیده ایم و دوست داریم که این پیروزی را با حضور گرم شما به زندگی مشترکمان ختم کنیم

پس منتظرتون هستیم

مکان:

 زمان:

*************************

ساده ساده دل دادیم

آرام آرام بله گرفتیم

و

حالا به هم رسیدن و یکی شدنمان را شادمانه جشن میگیریم...

میشه شماها هم بیایید و در شادی ما شریک بشید...

*************************

جشن میگیریم ،ترانه میخونیم ،لباس عروس و دومادی میپوشیم

آخه میخوایم عروسی بیگیریم

شما هم اگه لطف بکنید و تو جشن ما شرکت کنید خیلی خوشحالمون میکنید.

 

*************************

 نه شاهزاده و نه اسب سفید

 ...

من ........................ و .........................

با دلی پراز شادی در آغاز راه زندگی مشترکمان هستیم

به شکرانه این وصال جشنی فراهم کرده ایم که میخواهیم به حضور مبارکتان مزین باشد .

زمان:............................

مکان :................................

پذیرایی: ............................

 

*************************

اینک گل سرخ و اقاقیهای خوشبو را شاهد گرفته ایم برای اینکه جار،بزنیم شاد ترین روز،زندگیمونو میخوایم شروع کنیم

چه خوش است اگر شما هم در این شادی کنارمان باشین...

زمان:............................

مکان :................................

پذیرایی: ............................

*************************


 

اس ام اس های جدید

 

 
******************************
 
نمیدانم درچه "حال"ی ....؟
"حال" خوش یا  "حال" منزل، ولی ناخوش....
به هر حالی دل من ،هوای آن هوا و "حال" را کرده است
 
******************************
خوابی یا بیدار... نمیدانم
مستی یا هوشیار ... نمیدانم ...
اما یک چیز را خوب میدانم :
"یاد من در میان سلولهای خاکستری مغزت غریب است "
گفتم یادت بندازم .
 
******************************
هر روز پیدا کردن واژه ها برایم سخت تر میشود گوئی لازم است زبان دیگری بیاموزم تا بتوانم باز از تو بگویم
 
******************************
سلام لیلای دل کجایی؟ کجا؟
غمت به هم ریخت وجود مرا
بده نشانی زان زلف و گیسو
یا دوا کن مرا یا رها کن ! رها!
 
******************************
من خورشید را دوست دارم ...
روزای ابری اگرچه میدونه یک لایه چند ده کیلومتری جلو تلائلوشو  میگیرن و اومدنش شاید بیفایده باشه ولی بازم میاد.
 
******************************
اگه دیدید یه مرد سینه شو سپر کرده ،سرشو بالا گرفته و زبونشو درآورده تعجب نکنید اتفاق مهمی نیفتاده ...
داره زیب شلوارشو می کشه بالا...!
 
******************************
چه تجارت پرسودی است ... این همه نازی که من از تو میخرم
حیف که بابام موافقم نیست !
 
******************************
 


ادامه مطلب
 

سر خوردن دل

یادت  میادش اون روز برفی ؟

 

 

                          دل من سر خورد وقتی که رفتی!

اینو برای تو نوشتم یادت  میاد کی بود؟

بیاد بیاور اون روز که برفا دونه دونه پر گرفته بودند و میخواستن "زمینی" بشن من و تو در آغوش هم "هوایی" شده بودیم !

میخواسیتم هوایی باشیم تا از چش حسود و نگاه بغض آلود زمینی ها دور شیم .

میخواستیم تا آنجا بالا بریم که دیگر هوای زمینی ها برای نفس کشیدن وجود نداشته باشد و فقط با هوای نفسهای همدیگه زنده باشیم !

خوبه به یادت بیاری تو اون حال و هوا در حالیکه همه جا یخ بسته بود رقص بخار نفسای تو دیدن دیدنی ترین  صحنه فرا رویمان بود .

 


 



ادامه مطلب
 

از کشیدن تا کشیدن !

دیروز داشتم اس ام اس بازی میکردم برای دوستم،نوشتم :

"کشیدم"

وقتی او جوابمو داد که : "چه رو کشیدی؟" ....

تازه متوجه شدم که چقدر چیزهای مختلفی برای کشیدن وجود داره!

من که خودم منظور کشیدن یا همون صدور چک بود

اما بعد اولین چیزی که اون لحظه به نظرم رسید نقاشی کشیدن بود هنوز تو پیچ و خم رنگ روغن و بوم و تابلو و فرچه و قلم مو سیاه قلم و گواش بودم که یاد پیستوله و اسپری و رنگ پلاستیک،و مولتی کالر افتادم

تازه متوجه شدم که خیلی ها  هستند نقاشی میکشند.

البته بعضی ها برا دلشون بعضی ها هم برا لقمه ای نون .

بعضی ها همکارشون اینه که  نقشه بکشن ...

یه سری نقشه برا ساختمان و برد الکترونیکی و قطعات مکانیکی میکشند. اون طرف تر هم عده ای هستند که برای آیندشون نقشه میکشند نقشه ها هم با هم فرق دارند یکی داره برای سرنوشت خودش نقشه میکشه و کسه دیگه داره برای سرنوشت دیگری نقشه میکشه.

همکارم داشت نقشه میکشید که چطور دل کسی را بدست بیاورد و دختر همسایه هم به کشیدن نقشه ای فکر میکرد که دماغ پسری را بسوزاند که تو چت روم سر کارش گذاشته بود.



ادامه مطلب
 

فصل فراق

آخرش این فصل هم میگذرد000000

 فصل فوتبالی و ورزشی باشگاههای کشور یا اروپا یا برزیل رو نمیگم چون خیلی برام مهم نیس!

فصل طبیعی هم نه چون اصلا گذر زمان را که نتیجه همیشگی آن است را بخصوص که اگر بیهوده بگذرد دوست ندارم.

فصل کتابم را هم در نظر ندارم چرا که هنوز آن را بدرستی نفهمیده ام و نفهمیده گذار از نوشته های نویسنده اش را حیف میدانم!

 شماره فصل را هم نمیدانم چون نشمرده ام !

ولی فصل رابطه ام با تو را بسیار کنجکاوانه و با دقت و ظرافت خاص مرور میکنم شروعش را و خاتمه اش را روز اول و آخرش را بهارش را خزانش را و همه و همه چیزش را ....

 

دانلود در فرمت پاور پوینت

پسورد: www.bayerahgozar.loxblog.com

 دانلود فایل 


ادامه مطلب
 

آرزوی دیدنت

چگونه می توانم تو را بشناسم وقتی که از بن واژه ی تو سر در نمی آورم

 با ابر که می آیی قرابتت با باران را حدس میزنم و چون بوی گل میدهی گلستانی میشوی قرار با تو معنا میشود و بی قراری در نبودنت شعله میکشد ومن که همیشه بیقرار توام باید در شعله اش بسوزم !

بر چه اساسی معماری نگاهت را حدس بزنم وقتی خطوط گرد و راست افق نگاهت در قالب و کادر اندیشه عقیم من معنا نشده اند! و خطای ساختاریشان تضاد فضاها را ترسیم میکند و قرینه ها را بی تکرار به چالش میکشاند! دمای بدنم را به حساب کدام اشتباه محاسباتی بگذارم که وقتی نام تو را میشنوم به یکباره سیر صعودی منحنیش همه را انگشت به دهان میگذارد!

ساز ناکوک احساسم را چگونه و با کدام قائده و قانون و گوشه و دستگاه مقایسه کنم که تا تو هستی شور و نوایش همگان را به وجد میاورد و چون میروی بیداداش به شوشتر و اصفهان و حجاز میرسد!



ادامه مطلب
 

همپوشانی من و تو

بخشی از اسکلت نه چندان محکم دلبستگی هایم شده بودی وقتی که از رابطه ها و قائده های برگرفته از سنت به تعلقات و دلبستگی های مدرن در حال گذار باشی تازه میفهمی چقدر شل و آبکی به هم پیوند خورده ایم.

 تو رها شده از بند مسامحه و تعارف و تکلف و مصلحت و با احساسات ذوق زده و لخت و عریان و من با انبوه کلمات و جملات پوشیده شده با ایهام و ابهام کجا میتوانیم همپوشانی احساسی داشته باشیم!؟



ادامه مطلب
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:مطلب عاشقانه,مطلب عشقولانه,متن عاشقانه,عاشقانه ها, |
 

گل باران

الان کاملا خیس شده ام سر و صورتم پر از آب هستی بخش بارانی است که مدتها بود مثل قدیما لمسش نکرده بودم و از وجودش و از طراوت و شادابیش لذت نبرده بودم !

بالاخره طلسمم رو شکستم و ترس از سرماخوردگی رو کنار گذاشتم و وجودم و احساسم رو به دستهای باران سپردم .

وای که چه احساس قشنگی است زیر بارونهای بهاری قدم بزنی و غم و غصه هاتو به بارون بسپاری صدای نوازش سرپنجه های نوازنده بزرگ طبیعت روی ملودیکای صورتم همراه با غرش رعد و روشنایی وبرقی که جشمانم  را خیره کرده بود صدای شلاپ و شلوپ قدمهایم رو گودیهای پراز آب مسیر همه و همه کنسرت بزرگی بود که نور پردازی وتنظیمش آنچنان عالی و بی نقص انجام گرفته بود که مرا مدهوش خود کرد و یادم رفت که اگر سرما بخورم چه میشود؟

 

 



ادامه مطلب
جمعه 11 فروردين 1391برچسب:باران,مطلب باران,ضیافت باران,مطلب عاشقانه , |
 

عاشقانه برای تو

راستی نامت چه بود؟

 

نام شناسنامه ایت نه، آن نام که پدرو مادرت و شاید هم دایی و عمه ات ناخواسته و بدون توجه به نظرت برایت انتخاب کرده اند را نمی گویم!

آن نام را میگویم که حروفش تک تک، تجلی فکر و اندیشه ناب تواند و بلندای سرو قامتت را به بر پهنه کوهپایه های احساست به سیما کشیده است !

همان که نشان از زلال چشمه ساران نگاهت دارد و دستانت را پربار ترو غنی تر می نمایاند. من عادت دارم نام واقعیت را اینگونه بشناسم !

 

 

یک روز گفتی دنیا                        گفتم کم است و تو زیادی!

یک روز دیگر گفتی عسل                    گفتم تو هم قندی هم عسل!

دیروز گفتی خدا                            گفتم بر ملک دل من آری بخدا ،کفر اگر نباشد خدایی !

امروز هم که نگفتی نامت چیست؟



ادامه مطلب
 
عزت اله ناصری

به وبلاگ خودتان خوش آمدید لینک در تلگرام: Telegram.me/A_Rahgozar Telegram.me/bayerahgozar
yoamir2@gmail.com

 

دسته بندی

قوانین و مقررات

بودجه شهرداریها

آیین نامه مالی شهرداریها

قوانین و مقررات استخدامی

مطالب عاشقانه

شعر های عاشقانه

متن های زیبا

اس ام اس

اس ام اس عاشقانه

اس ام اس جوک

اس ام اس عمومی

مسائل و مطالب اجتماعی

بیماریها

از هر دری سخنی

از هر دری سخنی

 

لینکها

حمل ماینر از چین به ایران

حمل از چین

پاسور طلا

 

مطالب قبلی

» علی سلمانی کوزه کنان
» همه بخشنامه های همسان سازی حقوق و مزایای بازنشستگان
» دل واژه های من
» میانه های کانالم
» دیوار دلم
» عطش
» حد نصاب معاملات شهرداریها و دهیاریها
» عاشقانه ای نو
» برای تو
» فایل جدید حسابداری شهرداریها سال 2014 میلادی یا سال 1393 خورشیدی
» مرا پیدا کن
» پیامهای عاشقانه
» اس ام اس های متفرقه
» گفت ......... گفتم .........
» زندگی زیبا میشود.... اگر....(2)
» کنکور دانش آموز های قدیمی و جدید
» طرح استفاده از پوز در واحد های درامدی شهرداریها
» متن کارت عروسی
» اس ام اس های جدید
» شهرداریها به عنوان نهاد عمومی غیر دولتی بیشترین ضرر را از قانون هدفمندی یارانه دیده اند

 

ارشیو

خرداد 1402

ارديبهشت 1400

تير 1398

خرداد 1396

ارديبهشت 1394

فروردين 1394

اسفند 1393

آذر 1393

بهمن 1392

دی 1392

آذر 1392

مرداد 1392

تير 1392

خرداد 1392

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

دی 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

فروردين 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

 

نویسندکان

عزت اله ناصری

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ناگفته های گفتنی و آدرس bayerahgozar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک ها

علیرضا سپاهی/ شاعر فارس و کرد

دایرکتوری لینکهای مفید

joker

maysam web

ناگفته های گفتنی

ردیاب خودرو

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 41
بازدید ماه : 147
بازدید کل : 351984
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1